علیرضا کریمی



چندی پیش سیدعباس صالحی در جمعی سخنرانی کرد و گفت: ایران بدون هنرهای جدید در گذشته تاریخی خود دفن می شود» اگرچه ایشان منظور خود را چنین طرح کردند که امروزه برای معرفی هنرهای کهن باید هنرهای جدید را مد نظر داشت که در ظاهر حرف پسندیده ای است لیکن معمولا از تریبون های دیپلماتیک و وزارتی سخنانی ایراد می شود که دهها تفسیر از دل آن بیرون می آید. چه، اینکه ایشان نیز در جایگاه تئوریسین قرار ندارند که آن را شرح و بسط دهند. بنابراین نتیجه حاصل از این گفتار ممکن است در بیرون چیزی جز سوتفاهم و عدم درک درست از کلمات و عبارات باشد. برای مثال منظور از هنرهای جدید چیست و رابطه اش با هنر و تمدن ایرانی کدام است؟ آیا پوسته هر کدام توسط جامعه فرهنگ و هنر مورد استفاده قرار می گیرد یا جوهر آن.بنابراین پیش از هر چیز لازم است مدیران به ویژه مدیران تراز نخست ضمن واجدبودن جایگاه معلمی و تبیین صحیح عبارات، آن را برای مخاطب خاص که اصحاب هنرمندان و اهل قلم هستند واضح نمایند. گذشته همیشه در برابر قدیم قرار گرفته چنانچه سنت به معنای درست آن در برابر کهنگی و البته که عدم درک درست از آنها موجب دفن در گذشته خواهد شد. سنت ریسمانی است که در گذشته قرار داشته و سر دیگر آن امروز در دستان ماست پس ارتباط آن بریده شده و مدفون شده نیست. از طرف دیگر هنرهای جدید با صدور از غرب از حیث زیرساخت فرهنگی تفاوتهای عدیده ای با بسترهای بومی ایرانی اسلامی داراست. منظور آقای وزیر از زیرساختهای فرهنگی در سخنانش با اتکای به کدام منبع است؟ مطلب قابل عرض دیگر آنکه زمانی ما خواهیم توانست به مدد هنرهای جدید حتی با فهم درست و شرقی از آن تمدن کهن خود را معرفی کنیم که آن تمدن و هنر قدیم را بخوبی شناخته و بشناسانیم. حال آنکه این اتفاق به تمام و کمال برای جامعه معاصر روی نداده و بخشی از مشکلات هویتی نسل جدید نیز به همین مسئله باز میگردد.


سامان پنل یا سامانه مدیریت کتابخانه های عمومی کشور مدتی است که خدمات خود را به محققان ارائه کرده و در صرفه جویی زمان جستجو میان منابع و اطلاع از موجود بودن آنها در کتابخانه های عمومی موثر بوده است. به این ترتیب اگر بخواهیم از موجودی کتاب مورد نظرمان در نزدیکترین کتابخانه محل زندگی خود مطلع شویم سامان پنل این کار را در کمترین زمان ممکن انجام می دهد. نسل جدید به خاطر ندارد که این کار در گذشته نزدیک باید با مراجعه حضوری به کتابخانه و گشتن در جعبه چوبی برگه دان ها انجام می شد که در خیلی از موارد نیز به نتیجه دلخواه ختم نمیشد. از امکانات دیگر این سامانه نمایش جغرافیایی کتابخانه به کمک تعیین موقعیت است. لینک سامان پنل در بخش پیوند های همین وبلاگ قرار داده شده است که می توانید با کلیلک بر روی آن به آن وارد شوید.



رویکرد توسعه ای از رویکردهای مورد علاقه دولت هاست بنحوی که افزایش کمی بیشتر مورد توجه اذهان عمومی بوده و هست و طبعا دولت ها نیز برای مقبولیت خویش از این ابزار استفاده می کنند. اخیرا معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی تفاهم نامه ای با سازمان منطقه آزاد کیش، بنای تاسیس موزه هنرهای معاصر کیش را نهادند تا این شهر بدنبال تهران، اصفهان، کرمان، اهواز و آبادان، هفتمین شهری باشد که دارای موزه هنرهای معاصر می شود. البته که پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 و تجربه تاسیس موزه ای با این نام در تهران با ویژگی های خاص خود لازم می نمود تا موزه هنرهای معاصر به مورد تهران محدود نشود. و توسعه کمی در این باره به خودی خود امری مطلوب است اما نکته قابل تامل این است که موزه های تاسیس شده بعدی آن هم با ت تمرکززدایی، تاکنون چقدر توانسته اند جایگاه موزه ای خویش را ایجاد، تقویت یا تثبیت کنند. این در حالیست که موزه های مذکور بجز تهران، حتی دارای وبسایتی مستقل برای مراجعه کنندگان مجازی خود هم نیستند. مطلب قابل تامل در این باره زنده بودن موزه های استانی هنر معاصر در شناخت استعدادهای نو و هنرمندان قدیم و تلاش روزآمد ایشان و مخابره فعالیت های این نهادهاست که چندان شاهد آن نیستیم. و سخن آخر آنکه تاسیس موزه های استانی هنرهای معاصر از چه الگویی بهره مند اند؟ چراکه موزه هنرهای معاصر تهران تاسیس شده به سال 1355 خورشیدی یعنی دو سال پیش از وقوع انقلاب با خرید تابلو نقاشی ها از هنرمندان سبک های اکسپرسیونیسم انتزاعی، سوررئالیسم و . اروپا و آمریکا به تبعیت از دوران مدرن تقریبا خالی از روح و اندیشه هنر نو به معنای ایرانی - در کمترین سهم از هنرمندان نوگرای ایرانی - بوده و در مقابل الگویی که پایه تجمیع آثار و مطالعه درباره آنها می توانست و می تواند آثار نقاشان ایرانی باشد. این همان تجلی کلمه استقلال در حوزه هنرهای تجسمی در دوران جمهوری اسلامی است که زنجیره مدیر، هنرمند و مخاطب می تواند آن را معنا بخشد.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها